فقط چند قدم تا تابستان !!!
۲ امتحان مانده به پایان امتحانات نهایی/ و من بی آنکه به نتیجه فکر کنم خودم را زیاد دوست دارم
حتی تصمیم گرفته ام دختر شجاعی شوم و به اتاقم برگردم بعد از یک هفته نرفتن
آخ ...که چقدر دلم برایش تنگ شده آخر آن شب سوسک .... بگذریم ...!!![]()
به خودم نگاه می کنم که اینروزها زیاد پی اش میگردم شاید خدا دلش سوخت و شفایم داد
من حس میکنم همین حالا که امده ام و شروع کرده ام به نوشتن شفا یافته ام ...!
و من باز مدیونش شدم !
من دلم را قرص میکنم/ به عقب نگاه نمیکنم /به آینده دورادور /اما حال را کامل در میابم .../
قول می دهم دختر خوبی شوم فقط یک بار دیگر به من لبخند بزن ...
فردا شب لیله الرغایب است یادتان نرود یک موقع ...
فرشته ها منتظرند که آرزوهایت را برای خدایت ببرند
منتظرشان نگذار...
نه فرشته ها را
نه خدا را
از کجامیدانی شاید توراهم شفاداد مثل من ...
پ.ن:
محتاجیم به دعا ![]()